[ad_1]
صحبت از کابینه دولت دوازدهم این روزها روی بورس است و اینکه چه کسی بر مسند وزارت نفت مینشیند، سوالی است که پاسخ آن تاکنون با گمانهزنیهای بسیاری همراه بوده. فارغ از اینکه زنگنه بر خلاف میل شخصیاش، منافع صنعت نفت را بر عافیتی که از او دریغ میشود، ترجیح میدهد یا عطای وزارت را به لقای آن میبخشد، بد نیست دستاوردهای صنعت نفت دولت یازدهم را در کنار نقاط ضعفی که مبری بودن مطلق از آن کار سادهای نیست، بگذاریم، بسنجیم و آنگاه منصفانه از خود بپرسیم، آیا این مسیر به سمت تعالی صنعت نفت متمایل بوده است یا ویرانی؟ البته مراد از دستاوردها، افزایش چشمگیر میزان تولید و صادرات نفت، احیای قدرت ایران در اوپک یا به سرانجام رساندن مدل جدیدی از قراردادهای نفتی نیست. اینها که اظهر من الشمس است. منظور آن دستاوردهایی است که از قضا همه از مصادیق سیاستهای اقتصاد مقاومتی است و عدهای اصرار دارند اینطور بنمایانند حاصل نشده یا برآنند این دستاوردها را زیر پای حرفهای کاسبکارانهای مثل «علاقهمندی وزارت نفت به شرکتهای خارجی» یا «بیتوجهی به منابع انسانی» ناچیز جلوه دهند.
آری.از علاقهمندی شیخالوزرا به شرکتهای خارجی میگویند و کسی در پاسخ به داستانسراییهایشان نمیگوید اگر رویکرد وزیر به سمت و سوی خارجیهاست، پس چرا شرکتهای ایرانی اصرار دارند و میخواهند که زنگنه بماند؟ چرا شرکتهای اکتشاف و تولید ایرانی، از ادامه روند کنونی فعالیتها در وزارت نفت استقبال میکنند؟ چرا تداوم سیاستهای کاری صنعت نفت را ضامن رونق کسب و کارشان میدانند؟ اگر زنگنه دوستدار خارجیهاست، چرا در بین داخلیها اینقدر خواهان دارد؟ و البته پاسخ روشن است. شرکتهای ایرانی به ویژه آنها که وصله دولتی ندارند، فارغ از جناحبازیها و مرده بادها و زنده بادها، یک دغدغه دارند و آن هم نیفتادن در دام رکود است و خوب میدانند وقتی سایه تحریم بر سر کشور نباشد و مسیر جذب سرمایه و فناوری هموار شود، به اهدافشان نزدیکتر شدهاند. E&Pهای ایرانی که زاییده فکر زنگنهاند، به تکاپو افتادهاند و بسیار امیدوارند در سایه تعامل با شرکتهای بینالمللی، در آیندهای نه چندان دور نه تنها در طرحها و پروژههای ملی، که در پروژههای نفتی خارج از کشور نیز توان ایفای نقش موثر پیدا کنند. آنها خیلی خوب بر تلاشهای زنگنه در شکلگیری چنین مسیری واقفند.
اما حمایت نفتیها از زنگنه به اینجا ختم نمیشود. تولیدکنندگان کالاها و تجهیزات نفتی هم که به واسطه طرح بومی سازی ۱۰ گروه خانواده کالاهای صنعت نفت به عزم وزارت نفت برای بهرهمندی از تولید داخل بیش از پیش باور پیدا کردهاند، میخواهند وزیر نفت دولت یازدهم در دولت دوازدهم نیز بماند تا اهداف این طرح عظیم به طور کامل محقق شود. در دستور کار قراردادن این طرح برای حمایت از شرکتهای ایرانی سازنده قطعات و تجهیزات نفتی، برنامهریزی برای صدور گواهینامه کیفیت ساخت کالا برای شرکتهای ایرانی با همکاری انجمن نفت ایران و ساماندهی سامانه یکپارچه الکترونیکی تامین کالای صنعت نفت و استقرار آن در شرکتهای اصلی وزارت نفت، مدتهاست شرکتهای سازنده را به این باور رسانده است که زنگنه در صدد توانمندساختن هر چه بیشتر این فعالان حوزه نفت است. آن روی سکه، سردمداران مافیای کالای نفت از زنگنه دل خوشی ندارند و این روی سکه، غالب تولیدکنندگان حوزه نفت و گاز میخواهند زنگنه بماند.
مخالفتها هم به اینجا ختم نمیشود. میگویند زنگنه به سرمایه انسانی بیاعتناست و از تبعیض پرداخت حقوق و دستمزد به کارکنان مجموعه وزارت نفت به عنوان مصداق بیعدالتی یاد میکنند. پرداختها عدالتمحور نیست. درست. اما کسی نمیپرسد، بنیان این تیعیضها و بیعدالتیها چه زمانی گذاشته شد و نیروهای قرارداد مدت موقت صنعت نفت که الحق و الانصاف بار بزرگی از این صنعت را به دوش میکشند، در کدام دوره و تحت لوای کدام سیاست، با کمترین حقوق و دستمزد و بدون در نظر گرفتن حداقلهای معیشتی به سیستم نفت اضافه شدند؟
با این حال وزارت نفت از این تبعیض غافل نشد و بهرغم اینکه زنگنه پیشتر اعلام کرد آنطور که میخواست برای سرمایه انسانی عمل نکرد، اما با تاکیدش، تمهیداتی اندیشیده شده تا بلکه با مدنظر قراردادن برخی آیتمها در حقوق و دستمزد کارکنان غیررسمی نفت، از میزان تفاوت در پرداختیها کاسته شود و به زودی نتایج این اقدامات اطلاعرسانی و اجرایی میشود.
آمار انتخابات ریاست جمهوری تایید میکند در استانهای نفتخیز، بیشترین رای به دولت آقای روحانی داده شده است و هر قدر هم حضرات تلاش کنند بگویند ارتباطی بین این رای و عملکرد زنگنه نبوده، تنها تیری است در تاریکی. نفتیها در انتخابات نشان دادند با عملکرد وزارت نفت موافق بودهاند و میخواهند زنگنه بماند.
جذب ۲۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه صنعت نفت در سال گذشته، در پیش بودن برگزاری آزمون استخدامی برای جذب حدود ۲ هزار و ۵۰۰ نفر که کارکنان قراردادی و باز هم دانشجویان دانشگاه صنعت نفت در زمره آنان میتوانند قرار گیرند و راهاندازی مرکز توسعه مدیریت صنعت نفت با هدف پرورش مدیرانی توانمند برای آینده این صنعت، نشان میدهد سرمایه انسانی چندان هم مورد بیمهری قرار نگرفته است؛ هر چند بیتردید در حوزه تکریم سرمایههای انسانی هر قدر کار شود، کم است و هیچ منتی روا نیست.
سراغ جامعه علمی و دانشگاهی کشور هم برویم، میل برای ماندن زنگنه خودنمایی میکند. دانشگاهیان خوب میدانند تحقق بخشیدن به آرزوی دیرینه پیوند صنعت و دانشگاه که زنگنه به ثمر رساند و همچنان بسیار بر آن تاکید دارد، کار هر کسی نبود. حالا دانشگاههای طرف قرارداد با شرکتهای اصلی وزارت نفت، چه در پایین دست و چه در بالادست، در جنب و جوش تجهیز انستیتوهای خود و تعامل با مشاوران علمی خارجی هستند و از وزارت نفت و شخص وزیر به دلیل اعتماد به پتانسیل دانشگاهی کشور ممنونند. آنها هم امید دارند تغییرات در وزارت نفت در جهتی نباشد که هرچه تاکنون رشته شده، پنبه شود و خوب میدانند هیچکس مثل زنگنه پای این کار نمیایستد و از تداوم آن حمایت نمیکند.
فرض که به زعم دلواپسان، نمایندگان ملت را لابی سحر کرده است؛ سئوال اینجاست که این دوستان، حمایت جامعه دانشگاهی، تولیدکنندگان کالاها و قطعات نفتی، شرکتهای فعال در حوزه خدمات نفتی، E&Pهای ایرانی و در مجموع، حمایت بخش عظیمی از کارکنان صنعت نفت از تداوم حضور زنگنه در این صنعت را چگونه زیرسوال میبرند؟
ناگفته پیداست، ساماندهی امور صنعت نفت هدف والایی است اما هرقدر هم والا، تا آن حد ارزشمند نیست که فردی حاضر شود در فضایی که تخریب جای نقد را گرفته، حیثیت کاری خود را در میان بگذارد و هر روز شاهد خدشهدار شدن آن از سوی جماعتی باشد که وی را غیرمنصفانه آماج تهمت و افترا قرار میدهند. هیچ جایگاهی چنین ارزشی ندارد. زنگنه میخواهد نماند چون این حقیقت را خوب میداند و میخواهد بماند چون برای روزهای آتی صنعت نفت دلنگران است. او برود یا بماند، این صنعت روزگار میگذراند؛ اما کاش شیخالوزرا در نظر بگیرد که اگرچه فکر رفتنش قند در دل برخی آب میکند، اما بسیاری هنوز و هنوز امید دارند و میخواهند که او بماند.
هانیه موحد
[ad_2]
Source link